باورهای غلط اعتیاد

هر چند در روش درمان اعتیاد کمتر توافق نظر به چشم می خورد، اما در مورد پیشگیری از آن بیشتر متخصصان نقش باورهای غلط و غیرمنطقی را در مورد مواد و اعتیاد بسیار مهم می دانند.

اگر حرف های معتادان را در مورد انگیزه ی اولیه مصرفشان گوش دهیم، به درستی متوجه خواهیم شد که حداقل یک باور غلط و غیرمنطقی باعث اولین تجربه ی مصرف مواد مخدر شده و بعد از آن باورهای غلط دیگر بعلاوه لذت موادی که قبلاً تجربه کرده اند، دست به دست هم داده تا بعد از مدتی بیماری اعتیاد رخ دهد.

مثلاً می گویند "فکر نمی کردم من هم معتاد شوم"، "دوستان تعارف کردند و من هم گفتم اگر مصرف نکنم فکر بدی در مورد من می کنند".

باورهای غلط، باورها و شناخت هایی مطلق و خشک هستند که با شواهد عینی و واقعیت مطابقت ندارند و باعث هیجانات منفی و رفتارهای تخریب کننده در انسان می شوند.

تحقیقات نشان می دهند که باورهای غلط و غیرمنطقی در معتادان، بیشتر از افراد عادی است اما متاسفانه هیچ کدام از این تحقیقات بطور مشخص نشان نمی دهند که چه نوع تفکرات و تحریف های شناختی در معتادان وجود دارد و کدام تفکرات با اعتیاد ارتباط بیشتری دارند.

در ادامه برخی از باورهای غلط و غیرمنطقی در مورد اعتیاد ذکر خواهند شد و برای هر کدام دلایل غیرمنطقی بودنشان توضیح داده می شود:

  • مصرف گاه به گاه و تفریحی باعث اعتیاد نمی شود
  • هر چیزی ارزش حداقل یکبار تجربه کردن را دارد
  • در یک جمع مصرف کننده اگر کسی مصرف نکند از جمع طرد خواهد شد
  • بخاطر ایجاد احساسات و هیجانات خوب می توان بصورت تفننی مواد مصرف کرد
  • مصرف مواد در مواقع حساس مثل مهمانی ها جلسات و سخنرانی ها جهت جلوگیری از اضطراب اشکالی ندارد
  • مشکلات زیادی دارم و مصرف مواد می تواند باعث صبر و تحمل بیشتر در مقابل این مشکلات شود
  • اصلاً علاقه ای به مواد ندارم و فقط برای سرگرمی و پر کردن وقت مصرف می کنم
  • بعد از یک مدت سختی و کار زیاد مصرف مواد می تواند خستگی را از بین ببرد
  • مصرف مواد برای درمان برخی از بیماری ها مفید است
  • نمی خواهم در مقابل بقیه کم بیاورم و ثابت می کنم که من هم می توانم مواد مصرف کنم و هیچ ترسی ندارم
  • مصرف مواد برای شب امتحان، مطالعه، هوش و حافظه مفید است
  • مصرف مواد برای حل مشکلات جنسی مفید است
  • فلان فرد چند سال بطور تفریحی مصرف می کرده و هنوز هم معتاد نشده است
  • زندگی کوتاه و بی ارزش است و در این عمر کوتاه باید خوش گذراند
  • فقر و نداری باعث اعتیاد می شود
  • کسی که فقط یکبار مصرف کرده دیگر نمی تواند مصف نکند
  • من که آب از سرم گذشته و مصرف کرده ام، پس اگر چند بار دیگر هم مصرف کنم فرقی ندارد
  • نمی توانم ترک کنم، چند بارها امتحان کردم و شکست خوردم
  • معتادان هوش و هستعداد بالایی دارند
  • مباحثی که پزشک و مشاور و سایر متخصصان می گویند، در کتاب ها نوشته شده اند و واقعیت چیز دیگری است
  • همه چیز را در مورد اعتیاد می دانم و برای ترک نیاز به کمک کسی ندارد
  • همه حرف های مشاور را می پذیرم ولی فلان قسمت از حرف هایش را قبول ندارم
  • عواملی تغییرناپذیر مانند گذشته بد، مشکلات اجتماعی، سرنوشت، بیکاری و خانواده بد و بی سوادی باعث اعتیاد من شده اند، و برای همین نمی توانم تغییر کنم
  • اکثر مردم مواد مصرف می کنند پس مصرف مواد ایرادی ندارد
  • کسی با اعتیاد من مشکلی ندارد یا متوجه آن نشده اند، پس لزومی ندارد مواد را ترک کنم
  • اعتیاد جرم نیست، بلکه یک بیماری است که انسان نقشی در بروز آن ندارد
  • نوعی روش مصرف و نوعی مواد وجود دارد که اگر از آن مصرف کنم معتاد نمی شوم
  • فقط یک معتاد می تواند یک معتاد دیگر را درک کند
  • فکرم بیش از حد مشغول است و مجبورم با موتد آن را آرام کنم
  • این ماده مخدر برخلاف مواد دیگر بهتر با بدن من سازگار است
  • چون تجربه و علم زیادی دارم، اگر این بار مصرف کنم کنترل خوبی بر آن خواهم داشت
  • لغزش یا برگشت به مصرف، یکباره اتفاق می افتد و نمی توان برای آن کاری کرد
  • چون زندگی ام را به خوبی اداره می کنم، پس هنوز معتاد نیستم
  • مصرف مواد اشکالی ندارد، چون مذهب آنرا ممنوع نکرده است
  • چون معتاد شده ام پس اساساً من فرد ضعیفی بوده ام و هستم
  • من شبیه بقیه مصرف کنندگان مواد نیستم
  • برای ترک مواد مخدر روش های سادهای هم باید وجود داشته باشد
  • تمام عواقب و زیان های اعتیاد به مواد مخدر را می دانم
  • مشکلات شغلی، تحصیلی، اجتماعی و غیره ای که دارم ناشی از اعتیاد نیست
  • یک لغزش، مساوی است با از دست رفتن تمامی زحمات و تمام دوران پاکی
  • بعد از ترک مواد مخدر تمامی مشکلات برطرف می شوند
  • مصرف مواد برای افراد پیر مشکلی ایجاد نمی کند
  • مواد اگر طبیعی و خالص باشد ضرری ندارد
  • من با اعتیاد فقط به خودم ضرر می رسانم و کاری با دیگران ندارم
  • مواد مخدر همیشه توسط افراد خلاف کار به دیگران تعارف می شود
  • کسانی که مواد را حداقل یکبار تجربه نمی کنند، افرادی ترسو، بی روح و مرده هستند
  • سخن های مشاور و پزشک برای آدم های عاقل است نه آدم های معتادی مثل من
  • من فردی مستقل و موفق هستم پس مصرف مواد برای من اشکالی ندارد
  • در برابر اعتیاد کاملاً عاجز و ناتوانم و به هیچ وجه نمی توانم ترک کنم
  • باید از هر فرد یا موقعیتی که معتاد بودنم را به رخم می کشد دوری کنم
  • برای هر کاری حد و مرزی وجود دارد و من حد و مرز استفاده از مواد مخدر را می دانم و معتاد نمی شوم
  • من همیشه باید در اوج سرزندگی و شادابی باشم
  • من از دیگران بهتر و با ارزش ترم
  • برای رفع تنهایی می توان با هر فرد یا گروهی ارتباط داشت
  • دیگران باید به من توجه کنند
  • مردم همیشه در مورد من قضاوت منفی می کنند
  • انسان برای کسب تجربه باید با همه کس ارتباط داشته باشد
  • باید مورد پذیرش همگان باشم تا احساس طرد شدن و تنهایی نداشته باشم
  • من باید در همه زمینه ها لایق و کارآمد باشم
  • انتقاد دیگران از من به معنی حقارت، ضعیف بودن و بی ارزش بودن من است
  • من همیشه باید دیگران را راضی نگه دارم و مطابق میلشان رفتار کنم
  • زندگی و دیگران باید انتظارات مرا برآورده کنند و با من رفتار منصفانه ای داشته باشند
  • به تنهایی نمی توان به هیچ هدفی رسید و همیشه باید یک نفر باشد که به آن تکیه کرد
  • مواجه شدن و فکر کردن به مشکلات، اشتباه است و بهتر است آنها را نادیده بگیرم
  • هر چه احساس انسان می گوید درست است و باید به آن عمل کرد
  • تا دیگران، زندگ و جهان بر وفق مراد نباشند، امیدی برای شادکامی و خوشبختی نیست
  • انسان باید بلندپرواز بوده و اصلاً به امور معمولی قانع نباشد
  • انسان تا آنجا که می تواند باید نقص ها و اشتباهات خود را بپوشاند
  • هر قولی بدهم باید به آن عمل کنم وگرنه انسان بی ارزشی خواهم بود و باعث ناراحتی دیگران می شوم
  • تبعیت از قانون و رسوم، اغلب دست و پا گیر و بی معنی است و باید از آنها سرپیچی کرد
  • فقط یک راه حل، انتخاب و وضعیت درست وجود دارد و باید آنرا پیدا کرد
  • همیشه احساس می کنم غیر معمولی هستم و با دیگران متفاوت و بیگانه ام
  • همیشه در روابطم اشتباهی از من سر می زند که باعث شرمندگی ام می شود
  • زیبایی و هوش کمتری نسبت به دیگران دارم و این نا امید کننده است
  • افکارم زشت و ناپسندند و اگر دیگران آنها را بدانند طردم می کنند
  • نداشتن رابطه کاملاً صمیمانه و نزدیک با دیگران، به معنی تنها بودن است
  • همیشه حوادث بد و ناگوار برای من اتفاق می افتد
  • من در ازدواج (بارها در زندگی) شکست خوردم، پس دلیلی ندارد که سالم زندگی کنم