نظریه های اعتیاد

نظریه های اعتیاد
در مورد علل سوء مصرف مواد مخدر توسط افراد، نظریه های متفاوتی وجود دارد. اکثر نظریه ها بر مواد روانگردان مانند الکل، کوکائین، هروئین و حشیش، که استفاده از آن ها کارکرد مغز را تغییر می دهد تأکید دارند. نظریه هایی که به تبیین علل سوء مصرف مواد مخدر پرداخته اند به دخالت عوامل زیست شناختی، روان شناختی و یا جامعه شناختی در سوء مصرف مواد مخدر توسط فراد مصرف کننده، اشاره کرده اند.

نظریه بیان ذهنی، موضوعی اغلب عینی است که مبتنی بر شناسایی متغیرهای دخیل و ارزیابی فرضیه های رایج است و نظام علیتی و معلولی مشخصی را در رابطه با زندگی فردی و اجتماعی معتادان ارائه می دهد. در زبان عامیانه نظریه به معنای نوعی ایده است که دارای معنای فکری و مبتنی بر روش تحلیل است. در علوم، نظریه چهارچوبی است که برای تحلیل موضوعی خاص به کار می رود. هدف نظریه پردازی آن است که بتوان با حداقل مفاهیم ممکن، تعداد زیادی از واقعیت ها را توضیح داد. از این رو، اکثر نظریه پردازان تلاش می کنند تا واقعیت ها را حول چند سازه محوری توضیح و سازمان دهند.

شاید بتوان گفت هدف نهایی ارائه ی نظریه این است که بتوان پدیده ها یا دانستنی های گوناگون را با چندین اصل و حتی یک اصل واحد تبیین نمود. یکی از مشکلاتی که در بسیاری از پژوهش های مربوط به افراد مصرف کننده مواد مخدر و الکل مشهود است، نامشخص بودن نظریه و به عبارت دیگر، غیر نظریه ای بودن آن هاست. مفاهیمی که به هر صورت در هر کار پژوهشی به کار می روند، اساساًًًً بار نظری دارند.

ارائه نظریه جدید از یک سو، بستگی کاملی به پدیده های مورد پژوهش دارد، هر چند بعضی از پدیده های اعتیاد به مواد مخدر قابل اندازه گیری نباشند و به شکل توصیفی بیان شوند باز هم نیاز به نظریه است. به طور خلاصه می توان گفت نظریه مجموعه ای یک پارچه از فرضیه ها، قضایا و تعاریفی است که برای تبیین و پیش بینی روابط میان دو یا چند متغیر و تحلیل شیوه ارتباطی آن ها به کار می رود. 

نظریه های اعتیاد 

تعریف نظریه و اعتیاد

نظریه از واژه یونانی (تئورین) به معنای مشاهده گرفته شده است. در فرهنگ واژگان فارسی نظریه به معنی رأی و اندیشه و بینایی و در اصطلاح قضیه ای که محتاج به برهان و دلیل باشد برای اثبات صحت آن آمده است. موضوعات انتزاعی و غیر ملموس از طرف گروه های مختلف با اتحاد نظر توأم نخواهد بود. یعنی هر فردی می تواند به هنگام بحث در زمینه های انتزاعی و غیر ملموس به نتایجی خاص و احتمالا متفاوت با دیگران نایل آید. زیرا نتیجه گیری در موضوعات انتزاعی و غیر ملموس بر خلاف موضوعات عینی و ملموس، بیشتر با احساسات و ادراکات فردی ارتباط دارد. به طور کلی در تمام زمینه ها نظریه اطلاعات را نظام می بخشد، از پیچیدگی ها و نکات مبهم می کاهد، پدیده ها را به صورت منظم بیان می کند و روابط بین عوامل متعدد را مشخص می سازد.

نظریه را می توان به نقشه ای تشبیه کرد که در آن چندین نقطه مشخص و معین شده باشد و با توجه به این نقاط می توان مسیری را ترسیم نمود. یعنی نظریه به محقق می آموزد در جستجوی چه باشد، چه موضع و هدفی داشته باشد و چه مسیری را برای رسیدن به هدف کلی طی نماید.

نظریه در شناسایی وقایع و عوامل متعدد نقش مهمی را بر عهده دارد و شناسایی جدید را درباره عوامل گوناگون و جهان هستی در اختیار محقق قرار می دهد. یک نظریة مناسب و صحیح، ارتباط بین عوامل متعدد را روشن تر می سازد و محقق را در پیش بینی وقایع بعدی راهنمایی و کمک می نماید. پیشرفت و توسعه علم با تأثیر بر نظریه های گوناگون امکان پذیر است. یعنی گسترش نظریات متعدد در زمینه ای خاص و تحقق جهت تأیید یا رد هر نظریه باعث تلاش محقق و در نتیجه توسعه و بسط رشته علمی مورد نظر می شود.