نظریه های روان شناختی اعتیاد

طی سال‌ها، اصول روان‌شناختی به ایجاد نظریه‌های بسیاری در مورد اختلالات مصرف مواد مخدر و اعتیاد کمک کرده است. نظریه های یادگیری مجموعه ای از اصول روان شناختی را نشان می دهند که تأثیر زیادی بر درک ما از علل اعتیاد و همچنین اطلاع رسانی برخی از استراتژی های مداخله ای ما داشته است. نظریه های یادگیری مربوطه شامل اصول شرطی سازی عامل و کلاسیک است.

در تبیین علل روان شناختی گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد مخدر نظریه های متفاوتی مطرح شده است و بسیاری از برنامه های پیشگیرانه نیز متکی بر همین نظریات بوده اند. نظریه های روان شناختی متنوعی مربوط به سبب شناسی سوء مصرف مواد مخدر در نوجوانان مطرح است که در این قسمت مختصراً به ذکر تعدادی نظریه معتبر در این زمینه اکتفا می شود.

نظریه یادگیری اجتماعی و شناختی بندورا

هر چند این نظریه را بندورا در ابتدا به عنوان یکی از روش های یادگیری و آموختن مطرح می کند ولی در طی چندین سال و با بسط نظریه خود، آن را در مورد بسیاری از رفتارهای بهنجار و نابهنجار به کار بسته است. وی در تبیین مصرف آزمایشی مواد مخدر در نوجوانان معتقد است که نوجوانان، باورهای خود را در مورد مصرف مواد مخدر از دوستان نزدیک و یا والدین خود که مصرف کننده مواد مخدر هستند به دست می آورند.

یعنی نوجوانان با مشاهده این الگوها و نتایج و پیامدهای مصرف مواد مخدر، الکل و دخانیات در آن ها (مثلاً مشاهده همسالانی که برای راحتی و احساس نشاط در روابط خود با دوستان، حشیش مصرف می کنند)، به یک باور و نگرش خاص در مورد مصرف انواع مواد مخدر می رسند. بندورا اضافه می کند که نوجوانان الزاماً نباید در معرض یک الگو و نگرش خاص قرار بگیرند تا میل به مصرف مواد مخدر و الکل در آن ها تقویت شود بلکه صرف اطلاع از نگرش و نظر مثبت الگوی نقش، نگرش مثبتی را در آن ها برای مصرف مواد مخدر به وجود می آورد.

نظریه های روان شناختی اعتیاد

نظریه کنترل اجتماعی

در نظریه کنترل اجتماعی که توسط الیوت مطرح شده است، مهم ترین عامل در زمینه سوء مصرف مواد مخدر، عدم تعلق و پایبندی نوجوانان به جامعه و الگوهای نقش است. الیوت علت این عدم تعلق را در حوزه های زیر بررسی می کند.

حوزه اول به احساس فشار و فرسودگی ناشی از آن برمی گردد

الیوت معتقد است چنان چه نوجوانان میان آرزوهای تحصیلی و شغلی خود با شرایط و موقعیت های موجود تحصیلی و شغلی تفاوت زیادی را ببینند، ممکن است پایبندی خود را به اجتماع از دست بدهند و به همسالانی روی آورند که مصرف کننده مواد مخدر هستند. البته این احساس فشار ممکن است بر اثر روابط نامطلوب خانوادگی میان نوجوان و والدین نیز بروز کند ولی در هر دو حال پیامد آن یکسان است.

حوزه دوم به بی نظمی و آشفتگی اجتماعی مربوط می شود

بی نظمی اجتماعی، عدم کنترل رفتار اجتماعی را نیز به دنبال دارد. بنابراین به اعتقاد الیوت نوجوانی که در محیط آشفته و به هم ریخته بزرگ می شود (محله ای که بیکاری و جرائم در آن زیاد است، خانواده ها از هم پاشیده و تک والدی هستند، تحت کودک آزاری قرار گرفته اند، مدارس محیط نامساعدی دارند و نهادهای اجتماعی نیز کارایی خود را از دست داده اند) ارزش ها و قواعد را نادیده می گیرد و تعهدات خود را نسبت به آن ها از دست می دهد. در چنین شرایطی ممکن است نوجوان به همسالان مصرف کننده مواد مخدر روی آورد.