تزلزل و ناپایداری در افراد معتاد

مواد مخدر که از قدیم مورد استفاده بوده است به صورت گسترده و پایدار در جامعه بشریت پیشروی می کند. اگر چه روانپزشکی، روانشناسی و علم فارماکولوژی بیش از یک قرن است که به دنبال راه حلی برای آن هستند، میلیون ها بیمار معتاد به دنبال درمان و بهبودی اعتیاد خود به مواد مخدر هستند. در حالی که مواد مخدر اغلب برای درمان درد فیزیکی استفاده می‌شوند بخشی از مغز که توسط این مواد ضربه می خورد باعث درد عاطفی نیز می شود.

استقبال از بدبختی با مصرف مواد مخدر

با وجود کوهی از شواهد و مدارک منفی، افراد آثار مواد مخدر و رفتار تکراری را نادیده می‌گیرند و سعی می‌کنند دوباره از طریق افزایش مصرف مواد مخدر و تکرار رفتار مورد نظر نشئگی و سرخوشی را بار دیگر تجربه کنند. حتی بعد از این که ضعف ها و اشتباه های موجود در روابط فرد معتاد آشکار و نمایان می شود، فرد معتاد همچنان به دنبال دردسر و مصیبت هایش می دود و به اصطلاح به استقبال بدبختی و ضرر می شتابد.

این رفتار به آن خاطر است که او هنوز بر خلاف تمام شواهدی که وجود دارد به خاطرات خوش اوایل مصرف مواد مخدر خود چسبیده و امیدوار است که بتواند دوباره آن را به چنگ آورد و تجربه کند. این موقعیت درست شبیه شرایط زن له و لورده ای است که کتک خوردن خود خود را انکار می‌کند و همچنان رابطه اش را با همسر خویش ادامه می دهد و امیدوار است لحظه های خوش دوران اوایل زندگی را دوباره بدست آورد.

دلیل مصرف هر چه بیشتر مواد مخدر

فرد معتاد به منظور جلوگیری از افزایش احساس و خلق و خوی منفی ناشی از پیامدهای رفتارش و به منظور تلاش برای حفظ نشئگی رو به کاهش خود، باید هرچه بیشتر و بیشتر مواد مخدر مصرف کند. با این کار او تحمل خود را بیشتر می‌کند. مهم نیست که تغییر دهنده خلق مصرفی فرد چیست، مهم این است که تحمل، علائم اعتیاد به مواد مخدر را افزایش می دهد. در این مرحله از اعتیاد به مواد مخدر هر چیزی به عنوان عامل و برانگیزاننده برای مصرف و ادامه فعالیت معتاد کننده عمل می کند. علائم و خستگی ناشی از خوشگذرانی ناشی از شب گذشته، اصرار ها و خواسته های رئیس، شکایت ها و اعتراض همسر، صورت حساب های کلان، ترس از اشتباه و شکست، فشارها و اجبار های قانونی و غیره.

حتی حادثه و اتفاقات مثبت به نظر می آید شرایط برانگیزاننده برای مصرف مواد مخدر در فرد باشد مانند، ازدواج، تولد فرزند، ارتقای شغلی، در آمد بیشتر، سود مالی، تقدیر و تشکر و غیره، چنان طوفان عظیمی را در فرد برپا می‌کند که به سمت مصرف مواد مخدر برود. احساسی که هر لحظه و هر ذره آن به همان اندازه عوامل حوادث بد و برانگیزاننده های منفی، می تواند مصرف مواد مخدر و یا ادامه فعالیت‌های مطالعه کننده را باعث شود. در این مرحله، حداقل سه نوع فرآیند تقویت رابطه شخص با فعالیت معتاد کننده اش کمک می‌کند.

تزلزل و ناپایداری در افراد معتاد

میل به اجتناب از علائم قطع مصرف مواد مخدر

به نظر می آید که اغلب اعتیادها سبب بروز برخی علائم ناشی از قطع مصرف مواد مخدر به صورت جسمی یا روان شناختی می شود و حداقل بی حوصلگی و احساس پوچی و خلأ را به دنبال دارد.

شرطی شدن در مصرف مواد مخدر

یک بار که احساس هیجان انگیز یا آرامش‌بخشی با نشانه های معینی (مانند مردم، مکان‌ها، اشیاء و یا هر چیز دیگر) همراه شود، بین آن ها پیوندی برقرار می‌شود که هر وقت فرد با آن نشانه ها مواجه شود، همان احساس هیجان انگیز یا آرامش بخش در ذهن تداعی می‌شود که یادآور تأثیر مواد مخدر یا فعالیت اعتیاد آور است. این وضعیت می تواند وسوسه و میل به مصرف مواد مخدر و انجام آن فعالیت را در شخص به وجود آورد.

تغییر کارکرد مغز در اثر مصرف مواد مخدر

مدتی بعد از مصرف مواد مخدر، برنامه ریزی سلول های عصبی مغز بر هم می‌خورد و آشفته می شود. هر وقت شخص مواد مخدر مصرف می کند این سلول ها ماده شیمیایی انتقال دهنده پیام های عصبی را آزاد می‌کنند. این عمل باعث می شود که مغز از این مواد شیمیایی تهی شود. مواد مذکور برای حفظ و بقای احساس های خوش و سلامت بخش انسانی، ضروری است. کمبود این مواد شیمیایی سبب می‌شود که فرد معتاد از وضعیت خلقی منفی مزمن مانند افسردگی و اضطراب رنج ببرد.