به عنوان سالم ترین سبک فرزند پروری نشان میدهد که پیامد های مثبت شناختی، اجتماعی، تحصیلی و سازگاری بهتر فقط در خانواده های قاطع وجود دارد زیرا، چنین خانواده هایی به نیاز های فرزندان خود چه در زمینه هیجانی و ارتباطی و چه در زمینه نظارتی و هدایتی به درستی جواب میدهند. حمایت اجتماعی (دوستان و خانواده) در اعتیاد اثر منفی دارد. در تبیین این یافته می توان گفت خانواده می تواند آموزش رفتار های سالم را پرورش دهد و منبع حمایت برای درمان افرادی با مشکلات سوء مصرف الکل و مواد مخدر باشد. حمایت خانواده می تواند با ابراز وجود، حمایت، راحتی، محافظت، علاقه، عاطفه و همدلی بین اعضا ایجاد شود.
اعتیاد بر کیفیت زندگی معتادان اثر منفی دارد. برای تبیین این یافته باید گفت، کیفیت زندگی در افراد بیمار به حالتی از خوب بودن اطلاق می شود که منعکس کننده وضعیت جسمی، روانی و اجتماعی است و اختلالات مزمن و طولانی مانند اعتیاد، به عنوان یک بحران در زندگی افراد به خصوص معتادان می تواند منجر به کاهش کیفیت زندگی در بعد روحی و جسمانی شود. لذا مبتلایان به اعتیاد، نیاز های زیست شناختی، روانشناختی، اجتماعی و هیجانی دارند که در مقایسه با افراد سالم متفاوت است. با وجود یک فرد معتاد به مواد مخدر در خانواده، زندگی همه اعضا به نحوی صدمه می بیند. اعضای خانواده برای ادامه حیات مجبور می شوند در زندگی خود تغییراتی دهند تا بتوانند با اثرات ویران گر اعتیاد کنار بیایند. به مرور زمان این روش باعث میشود تا خود آن ها نیز در زندگی خود با مشکلات فراوانی رو به رو شوند. از آن جایی که اعتیاد بر کیفیت زندگی افراد تأثیر منفی میگذارد، بنابراین، کیفیت زندگی در خانواده های معتادان ضعف های بسیاری دارد و مشکلات اساسی خانواده را شدت می بخشد.
اعتیاد به مواد مخدر علاوه بر اثرات مخرب بر زندگی فرد، بر زندگی اطرافیان و بستگان نیز تأثیر می گذارد. غالباً کمبود امکانات لازم برای ارضای نیازهای روانی و اجتماعی نوجوانان از قبیل کنجکاوی، تنوع طلبی، هیجان خواهی، ماجراجویی، مورد تأیید و پذیرش قرار گرفتن و کسب موفقیت بین همسالان، موجب گرایش آنان به کسب لذت و تفنن از طریق مصرف مواد مخدر و عضویت در گروه های غیر سالم می شود. اعتیاد بر بهزیستی روانی معتادان اثر منفی دارد. در تبیین این یافته می توان به این مسئله اشاره نمود که افرادی که از بهزیستی روانی پایین برخوردار هستند، در زندگی خود هدف مشخصی ندارند و معنای مهمی برای زندگی خود نیافته اند.
با هر سختی و مشکلی از هم می پاشند، و انگیزه خود را از دست میدهند، نسبت به تغییرات زندگی منعطف نیستند و همواره در بیم و ترس باقی می مانند و توانایی مواجه شدن با آن را ندارند در نتیجه در شرایط و موقعیت های تهدید آمیز به مصرف مواد مخدر گرایش پیدا میکنند. در مواقع بحرانی دچار استرس می شوند و خود را فردی قربانی و ناتوان تصور می کنند و قادر نیستند با استفاده از فنون حل مسئله به راه حل های امن و مطمئن دست یابند.