اعتیاد را می ﺗﻮان در دو ﺑﻌﺪ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ و ﺗﻌﺮیف کرد. اعتیاد ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی وسیع کلمه و اعتیاد ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی اﺧﺺ کلمه.
اعتیاد یا ﻋﺎدت کردن ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺧﻮﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻪ چیزی اﺳـﺖ، اﻋﻤـﺎل ﻋﺎدت ﺷﺪه ﻣﻌﻤﻮﻻً به صورت ﺧﻮدکار ﺑﺪون تفکر و اﻧﺪیشه اﻧﺠﺎم می گیرد. از این روﺳـﺖ کـﻪ ﺑﺮخی ﻋﻤﻞ ﻋﺎدت را ﺗﺎﺑﻊ یک اﺻﻞ فیزیکی می داﻧﻨﺪ که از ﻫﻮش و اراده ﻓﺮد ﻣﺠـﺰا اﺳـﺖ و در ردیف اﻋﻤﺎل ﻏﺮیزی حیواﻧﺎت ﻗﺮار می گیرد.
زیرا ﺣﺮکات و رﻓﺘﺎر ﻋﺎدت ﺷﺪه ﺑﺮای به وﻗﻮع پیوﺳﺘﻦ، ﻋﺼﺐ، ﻋﻀﻼت و اﻧﺪام های ﻣﺨﺼﻮص را ﺑـﺪون دﺧﺎﻟـﺖ اﻧﺪیـﺸﻪ و دﻗـﺖ ﺑـﻪ کـﺎر می گیرند، اﻋﺼﺎب ﺷﺨﺺ ﻫﻤﺎن طور که ﺑﻪ دﻓﻌﺎت اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎده اﺳـﺖ ﮔـﺎهی ﻋﻠیـﺮﻏﻢ ﻣیـﻞ و رﻏﺒﺖ، ﻋﻤﻞ ﻋﺎدت ﺷﺪه را ﺧﻮد ﺑﻪ ﺧﻮد اﻧﺠﺎم می دﻫﻨﺪ.
اﻧﺴﺎن ﺑﺮای رﻓﻊ احتیاﺟﺎت فیزیوﻟﻮژیکی ﺧـﻮد اﺣﺘیـﺎج ﺑـﻪ ﻣـﻮاد ﻣﻮﺟﻮد در طبیعت و محیط ﺧﻮد دارد، این ﻣﻮاد ﺑﺮای ﺑﺮﻃﺮف کـﺮدن نیازﻫـﺎ و ﻏﺮایـﺰ اوﻟیـﻪ در ﮔﺮسنگی و تشنگی و ﺑﺮای ﺳﻮﺧﺖ و ﺳﺎز ﺑﺎفت ها ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﻮلید اﻧﺮژی ﺑﻪ ﻣﺼﺮف ﻣـی رﺳـﻨﺪ.
ﻏﺮایز ﺛﺎﻧﻮیه، ﻣﺎﻧﻨﺪ احتیاج ﺑﻪ ﻣﺤﺒﺖ و دوستی، ﻣﻌﺎﺷﺮت، اﻣﻨیـﺖ، اطمینان و اﺣﺘـﺮام ﺑﺎیـﺪ از راه های طبیعی ﺧﻮد تشخیص یابند و هیچ گاه ﻧﺒﺎید از ﻫﻤﺎن ﻃﺮیق ﺑﻪ ﺑﺮﻃﺮف ﺳﺎﺧﺘﻦ نیازﻫﺎی اولیه به وسیله ﻣﻮاد ﻣﻮﺟﻮد در محیط آن را ﺑﺮﻃﺮف کرد.
ارﺿﺎ ﻧﺸﺪن نیازﻫﺎی ﺛﺎﻧﻮیه ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ایجاد ﻓﺸﺎرﻫﺎیی می ﺷﻮد که ﮔﺮوهی ﺑﺮای ﺑﺮﻃﺮف کـﺮدن آن ها از داروﻫﺎی اعتیاد آور اﺳﺘﻔﺎده می کنند، ﻃﺮیقه ﻣﺼﻨﻮعی رﻓﻊ احتیاﺟـﺎت ﺛﺎﻧﻮیـﻪ ﺳـﺮاﻧﺠﺎم ﺑـﻪ اعتیاد ﻣﻨﺠﺮ می ﺷﻮد و ﺑﻨﺎﺑﺮاین اعتیاد ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی اﺧﺺ کلمه را ﺗﻌﻠـﻖ یا ﺗﻤﺎیـﻞ ﻏیـﺮ طبیعی و ﻣﺪاوم می داﻧﻨﺪ که ﺷﺨﺺ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ یک ﻣﺎده ﻣﺨﺪر پیدا می کند.
ﻋﻠﻞ اﻋﺘیــﺎد ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر ﻣﺘﻌـﺪدﻧﺪ ولی ﺑﻪ ﻃﻮرکلی به دو دﺳﺘﻪ شخصی ﻋﻠﻞ زمینه و ﻋﻠـــﻞ ﻣﺤﺮک تقسیم می ﺷﻮﻧﺪ. ﻋﻠﻞ زمینه ﺳﺎز ﻋﻮاملی ﻫﺴﺘﻨﺪ کـﻪ ﺷـﺮایط ﻣـﺴﺎﻋﺪی را ﺑـﺮای آﻏـﺎز اﻧﺤﺮاف ﻓﺮاﻫﻢ می ﺳﺎزﻧﺪ ﻣﺜﻞ ﭘﺎیـﺒﻨﺪ ﻧﺒﻮدن ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده، ﺑﻪ یـک ﻧﻈـﺎم ارزﺷـی ﺧـﺎص وﺿـﻊ اﻗﺘﺼـﺎدی، اﺧﻼقی، ﻓﺮهنگی و ... کـﻪ در ﻣﺠﻤﻮع شکلی از ﺧﺎﻧﻮاده از ﻫﻢ ﭘﺎشیده را ﺗﺮسیم می کند.