اختلال درخودماندگی کودکان

اختلال درخودماندگی کودکان
اختلال طیف درخودماندگی که قبلاً اختلالات نافذ رشد نامیده می شد گروهی از سندرم های عصبی رشدی هستند که از لحاظ پدیدارشناسی ناهمگون بوده توارث چندژنی دارند و مشخصه آنها طیف وسیعی از تخریب ها در ارتباط اجتماعی و رفتارهای محدود و تکراری است.

اختلال درخودماندگی کودکان نوعی اختلال رشد است که بیمار در برقراری ارتباط و تعاملات اجتماعی دچار مشکل می شود. معمولاً علائم بیماری تا قبل از سن 3 سالگی بروز می کند و علت اصلی آن ناشناخته است.

اختلالات طیف درخودماندگی یا اوتیسم به صورت اختلالات مجزا مفهوم پردازی شده است:

  • اختلال درخودماندگی آسپرگر
  • اختلال فروپاشنده کودکی
  • اختلال نافذ رشد نامعین

مشخصه اختلال درخودماندگی تخریب در 3 حوزه بود: ارتباط اجتماعی، رفتارهای محدود و تکراری و رشد و کاربرد نابهنجار زبان. شکل خفیف تر اختلال طیف درخودماندگی یعنی اختلال آسپرگر واجد تخریب زبان به عنوان یک ملاک تشخیصی نبود. اجماع بالینی اخیر، مفهوم پردازی اختلالات طیف درخودماندگی را به سمت مدلی طیفی سوق داده است که در آن ناهمگونی علائم جز لاینفک اختلال محسوب می شود و تخریب های تشخیصی اصلی به 2 حوزه تقلیل داده شده است: نقایص در ارتباط اجتماعی و رفتارهای تکراری و محدود.

کاربرد و رشد نابهنجار زبان دیگر یک ویژگی کلیدی اختلالات طیف درخودماندگی محسوب نمی شود.

برخی مطالعات نشان می دهند اختلالات ارتباط در کودکان ممکن است بین سال اول و دوم زندگی بروز کند. اما در موارد خفیف تر تخریب های کلیدی در اختلالات طیف درخودماندگی ممکن است تا سال ها بعد شناسایی نشود. هرچند تخریب زبان دیگر یک تشخیص کلیدی در اختلالات طیف درخودماندگی محسوب نمی شود اما بالینگران و والدین در مورد کودکی که تا 12 تا 18 ماهگی زبان بازنکرده اند، دغدغه مشترکی دارند و تأخیر زبان همراه با کاهش رفتار اجتماعی اغلب علائم پیشگام در اختلالات طیف درخودماندگی محسوب می شود.

اختلال درخودماندگی کودکان

کودکان دچار اختلال طیف درخودماندگی اغلب علاقه شدید و منحصر به فردی به دامنه محدودی از فعالیت ها دارند، در مقابل تغییر مقاومت می کنند و معمولاً همگام با همسالان شان به محیط اجتماعی خود پاسخ نمی دهند.

طبق تعریف شروع اختلال طیف درخودماندگی در اوایل دوره رشد روی می دهد اما برخی موارد تا سنین بالاتر کودکی تشخیص داده نمی شوند. به این دلیل این تأخیر بین شروع و تشخیص میزان شیوع با افزایش سن در کودکان خردسال افزایش می یابد.

اختلال درخودماندگی در پسرها 4 بار بیشتر از دخترها تشخیص داده می شود.

 

در نمونه های بالینی دختران دچار اختلال طیف درخودماندگی بیشتر از پسرها کم توانی ذهنی بروز می دهند. یک توضیح احتمالی برای این یافته آن است که احتمالاً دختران دچار اختلال طیف درخودماندگی بدون کم توانی ذهنی کمتر شناسایی شده، از لحاظ بالینی کمتر ارجاع و تشخیص داده می شوند.

علائم رفتاری همراه که ممکن است در اختلال طیف درخودماندگی بروز کند:

  • اختلال در کاربرد و رشد زبان
  • کم توانی ذهنی
  • تحریک پذیری
  • بی ثباتی خلق و عاطفه
  • واکنش به محرک های حسی
  • بیش فعالی و عدم توجه
  • بی خوابی
  • عفونت جزئی و علامت های گوارشی

تشخیص افتراقی اختلال طیف درخودماندگی

تشخیص های افتراقی اختلال طیف درخودماندگی عبارتند از اختلال ارتباط اجتماعی(کاربردی). اسکیزوفرنیا با شروع کودکی، ناشنوایی مادرزادی یا اختلال شنوایی شدید و محرومیت روانی اجتماعی. گاهی به دلیل علایم همپوشان با اسکیزوفرنیای کودکی، سندرم های کم توانی ذهنی با علایم رفتاری، اختلالات زبان، تشخیص درخودماندگی دشوار است.

اختلال طیف درخودماندگی معمولاً اختلالی مزمن و البته ناهمگون است که شدت و پیش آگهی آن به شدت متغییر است. عموماً کودکان درخودمانده با بهره هوشی بالای 70 و آنهایی که تا سن 5 تا 7 سالگی از زبان ارتباطی استفاده کرده اند، بهترین پیش آگهی را دارند.

حوزه های علایم اختلال طیف درخودمانده که با گذشت زمان و مداخلات رفتاری زودرس بهبود نمی یابند مربوط به رفتارهای تکراری و تشریفاتی هستند. اما در حال حاضر مداخلات رفتاری مبتنی بر شواهد که به طور اختصاصی رفتارهای تکراری را هدف قرار می دهند ممکن است سبب تخفیف این علایم شود. در صورتی که محیط خانه حمایتی باشد پیش آگهی کودک مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی عموماً بهبود می یابد.

درمان اختلال طیف درخودماندگی در کودکان

اهداف درمان کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی بهبود رفتارهای کلیدی به منظور بهبود تعاملات اجتماعی ارتباط، توسعه راهبردهای ادغام در مدارس، رشد معنادار روابط با همسالان و افزایش مهارت های بلند مدت در زندگی مستقل است. هدف مداخلات درمان روانی اجتماعی کمک به کودکان درخودمانده برای رشد مهارت ها در قواعد اجتماعی، افزایش رفتارهای مقبول اجتماعی با همسالان و کاهش رفتارهای غیرعادی است.

در بسیاری از موارد مداخلات جبرانی تحصیلی و زبانی ضرورت می یابد. بعلاوه اهداف درمان عموماً شامل کاهش رفتارهای ایذایی و تحریک پذیری است که ممکن است در مدرسه و در خانه بروز کند و در خلال دوره های گذار تشدید می شوند. کودکان دچار کم توانی ذهنی نیازمند مداخلات رفتارهای متناسب با سطح رشدشان هستند تا رفتارهای مقبول اجتماعی تقویت شده و مهارت های خود مراقبی تشویق شود. بعلاوه والدین کودکان دچار اختلال طیف درخودماندگی اغلب از آموزش روانی، حمایت و مشاوره به منظور بهینه سازی روابط و کارآیی رابطه با فرزندانشان سود می برند.

درمان جامع اختلال طیف درخودماندگی شامل برنامه های رفتاری فشرده آموزش والدین و مشارکت آنها و مداخلات تحصیلی آموزشی نویدبخش ترین نتایج را به بار آورده است. اجزای این درمان جامع عبارت اند از: توصیه مهارت های اجتماعی، ارتباط و زبان اغلب از طریق تمرین تقلید، توجه مشترک، رابطه متقابل اجتماعی و بازی به شکلی هدایت شده و در عین حال کودک محور.

جهت مشاوره و درمان اختلالات درخودماندگی با کلینیک روانپزشکی دی تماس بگیرید.