اختلال اجتماعی اعتیاد

هر گاه افردی به صورت یک عمل اجباری، صرفاً یکی از روش های گریختن از تجربه شرم را مورد استفاده قرار می دهند، به چنین نظام کنترلی به سادگی وابسته و معتاد می شوند. علاوه بر این، کنترل رنج روانی از طریق هر شکلی از رفتار اجباری صرفاً برای یک دوره زمانی کوتاه مؤثر واقع می شود. اگر چه رفتارهای اجباری ممکن است به طور موقتی به ما کمک کند تا از احساسات یا مشکلات رنج آور اجتناب کنیم، ولی در واقع این رفتارها توان متوقف ساختن همیشگی مشکلات یا احساسات و هیجان های رنج آور را ندارند. چنین افرادی با مشکل این که چگونه باید با این رنج هر بار دوباره مقابله کنند، مواجه می شوند.

اختلال اجتماعی اعتیاد به مواد مخدر

مصرف مواد مخدر عود کننده ممکن است به ناتوانی در برآورده کردن تعهدات نقش عمده در محل کار، مدرسه یا خانه منجر شود. امکان دارد فرد با وجود داشتن مشکلات اجتماعی یا میان فردی مداوم یا مکرر که در اثر تأثیرات مواد مخدر ایجاد یا تشدید می شوند به مصرف مواد مخدر ادامه دهد. فعالیت های مهم اجتماعی، شغلی یا تفریحی ممکن است به علت مصرف مواد مخدر رها شوند یا کاهش یابند. امکان دارد فرد از فعالیت های خانوادگی و سرگرمی ها به منظور مصرف مواد مخدر کناره گیری کند. این ممکن است شکل مصرف مواد عود کننده در موقعیت هایی را به خود بگیرد که از لحاظ جسمانی خطرناک هستند. امکان دارد فرد با وجود آگاهی از این که مشکلات جسمانی یا روانی مداوم یا عودکننده ای دارد که احتمالاً ناشی از مصرف مواد مخدر هستند یا توسط مواد مخدر تشدید می شوند، به مصرف آن ادامه دهد.

تحمل در اعتیاد به مواد مخدر

تحمل با نیاز به افزایش قابل ملاحظه مقدار مواد مخدر برای دستیابی به تأثیر مطلوب یا کاهش چشمگیر تأثیر هنگامی که مقدار معمول مصرف شده است، مشخص می شود. این که تحمل تا چه اندازه ای ایجاد شود در بین افراد مختلف و در بین مواد مخدر گوناگون بسیار تفاوت دارد و ممکن است انواع تأثیرات دستگاه عصبی مرکزی را در بر داشته باشد.

اختلال اجتماعی اعتیاد

نشانگان ترک اعتیاد به مواد مخدر

نشانگان ترک اعتیاد زمانی روی می دهد که غلظت مواد مخدر در خون یا بافت در فردی که مصرف مواد مخدر زیاد و طولانی مدت داشته است، کاهش می یابد. فرد بعد از ایجاد نشانه های ترک اعتیاد به مواد مخدر، احتمالاً برای کاهش دادن نشانه ها، مواد مخدر را مصرف می کند. نشانه های ترک اعتیاد در بین طبقات مواد اعتیاد آور بسیار متفاوت هستند و برای این طبقات دارویی، مجموعه ملاک های جداگانه ای برای ترک ارائه شده اند.

گرایش به اعتیاد از دیدگاه رویکردهای مختلف

رویکرد روان تحلیلگری اولین دیدگاه مطرح در روانشناسی که بر عوامل شخصیتی در وقوع وابستگی تأکید نمود، رویکرد روان تحلیل گری بوده است. بر اساس این رویکرد، اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یک اختلال در ردیف سایر اختلالات روانی تلقی می شود. شخصیت هر فرد از ساختار سه گانه نهاد، خود و فراخود و سطوح سه گانه هوشیاری (هوشیاری، نیمه هوشیاری و ناهوشیار) تشکیل شده است. هر انسانی از بدو تولد مراحل رشد روانی - جنسی معینی را تا دوران بلوغ سپری می نماید. چنان چه عبور از هر مرحله با موفقیت سپری نشود، فرد در آن مرحله تثبیت شده، در صورت مواجهه با عوامل فشارزا و ناکامی ها در بزرگسالی به رفتار مراحل قبلی رشد بازگشت می کند. مهم ترین نظریات مطرح در این بین، می توان به محرومیت دهانی یا تثبیت شدگی در مرحله رشد دهانی، رشد نایافتگی شخصیتی و ناتوانی در غلبه بر بحران های رشدی و کسب هویت، حالت دفاعی سرخوش آور، خودشیفتگی و معتادان و فراخود تنبیه گر، اشاره نمود.

نظریه های شرطی سازی به اعتیاد به مواد مخدر

در دیدگاه های مربوط به یادگیری، در باب اعتیاد به مواد مخدر سه نظریه بر اساس شرطی سازی کلاسیک، شرطی سازی کنش گر و یادگیری اجتماعی وجود دارد. برای یک درمانگر پیرو روان تحلیل گری، اعتیاد نمود رفتاری یک عدم توازن روانی است که از ناکامی، محرومیت و رنج روانی نشأت می گیرد. افرادی که رو به سوء مصرف مواد مخدر می آورند، در تلاش هستند تا تجربه اضطراب خود را از طریق مصرف و سوء مصرف مواد مخدر تخریب و تخدیر کنند.